گفت‌وگوی فرم، معنا و رؤیا در آثار زهرا کوچنانی
چهارشنبه 3 دي 1404 - 07:13:46

به سراغ زهرا کوچنانی رفتیم. کارشناس ارشد معماری، مدرس نقاشی، آزمونگر و نویسنده کتاب فرشته شماره 9. هنرمندی که آثارش ترکیبی از سورئالیسم و کوبیسم مفهومی است. به گفته خودش، نه تقلید از گذشته است و نه صرفاً بازی با فرم، بلکه بیانی شخصی و چندلایه دارد. کوچنانی در پاسخ به پرسش‌های نخستین درباره علت گرایش به معماری و نقاشی گفت: معماری به من نظم و ساختار آموخت، اما نقاشی اجازه داد آن لایه‌های پنهان را تصویر کنم. هنر برای من راهی بود برای ترجمه‌کردن چیزی میان رؤیا، فضا و احساس.
وی از نقش معماری در نقاشی‌هایش یاد کرد و گفت: معماری باعث می‌شود هر تابلو را مانند یک فضا ببینم، نه صرفاً یک سطح. همیشه یک هندسه پنهان در پشت کارها وجود دارد. حتی وقتی فرم‌ها در ظاهر آشفته‌اند، در عمق کار یک نظم ذهنی جریان دارد. وی در خصوص نحوه انتخاب و رابطه رنگ‌ها با بیان احساسات توضیح داد: رنگ برای من احساس است. لایه‌های مه‌آلود رنگ‌ها فضای رؤیا هستند و ضربه‌های رنگی تند، نقطه‌های بیداری. این دوگانه، مانند نفس آرام و ضربان ناگهانی، همیشه همراه من است. وی از تأثیرات تدریس در هنرش گفت و یادآور شد: تدریس باعث می‌شود مرتب خودم را مرور کنم. وقتی هنرجو سؤال می‌پرسد، من دوباره فکر می‌کنم. آموزش نه‌تنها انتقال تجربه است، بلکه نوعی بازآفرینی و تکامل مداوم برای مدرس به شمار می‌آید.
وی سبک آثارش را ترکیبی از سورئالیسم و کوبیسم مفهومی معرفی کرد و گفت: سورئالیسم به من امکان می‌دهد ناخودآگاه را آزاد کنم و کوبیسم مفهومی کمک می‌کند آن را تحلیل و ساختاربندی کنم. من فرم‌ها را می‌شکنم تا ذهن مخاطب به معنا و نه فقط تصویر دست پیدا کند. این دو سبک در کنار هم، شخصیت بصری کارهایم را می‌سازند.
وی افزود: هرچند سورئالیسم از ناخودآگاه می‌آید، اما برای من بدون ستون‌بندی معماری ناقص است. در کارهایم از یک اسکلت‌بندی فضایی استفاده می‌کنم؛ خطوطی که دیده نمی‌شوند اما ترکیب‌بندی را کنترل می‌کنند. حتی وقتی فرم‌ها در ظاهر شناور یا در حال دگرگونی‌اند، به یک شبکه ساختاری متصل هستند. این تناقضِ «آشوبِ هدایت‌شده» همان چیزی است که آثار من را از حالت رؤیاپردازی صرف جدا می‌کند.
وی در تشریح تفاوت آثارش با کوبیسم کلاسیک گفت: در کوبیسم سنتی، فرم برای نمایش چند زاویه تجزیه می‌شود، اما من فرم را برای آشکار کردن چند سطح معنایی می‌شکنم. در واقع، شکستگی در آثار من نه تغییر زاویه دید، بلکه تغییر زاویه تأویل است. گاهی یک عنصر را می‌شکنم تا مخاطب مجبور شود آن را دوباره در ذهنش بسازد و این «بازسازی ذهنی» همان نقطه‌ای است که معنا در آن اتفاق می‌افتد.
وی یکی از ویژگی‌های آثارش را تنش رنگی، به معنای تباین میان فضای مه‌آلود و ضربه‌های تیز رنگ دانست و گفت: رنگ را بر اساس ریتم احساسی انتخاب می‌کنم. لایه‌های خاکستری ـ مه‌آلود حکم بستر ذهنی را دارند؛ جایی که آرام و بی‌صداست. اما ضربه‌های تند رنگی نوعی اتفاق و پیام‌اند. این تضاد برای من همانند نبض اثر است؛ گاهی آرام و گاهی شدید. در حقیقت، این دوگانه نه‌تنها فضا را تعریف می‌کند، بلکه روان تصویر را نیز می‌سازد.
وی از عناصری مانند زمان و فضا در آثارش یاد کرد و اظهار داشت: در معماری، زمان همیشه یک لایه پنهان است؛ هر فضا سابقه و آینده‌ای دارد و من این نگاه را وارد نقاشی کردم. در آثارم تلاش می‌کنم چند «لحظه ذهنی» را در یک قاب گرد هم بیاورم. این برخورد لایه‌ای گاهی باعث می‌شود تصویر شبیه یک فریم متوقف‌شده از یک رؤیا به نظر برسد.
وی در پاسخ به چرایی پیچیدگی بالای آثارش و تأثیر احتمالی آن بر مخاطب عام گفت: این نقد را می‌پذیرم. گاهی ذهن من آن‌قدر سریع از یک معنا به معنای دیگر می‌رود که تصویر پیچیده‌تر از حد ضروری می‌شود. اما در سال‌های اخیر آگاهانه تلاش کرده‌ام میان پیچیدگی و ارتباط تعادل ایجاد کنم. معتقدم اثر خوب، حتی اگر لایه‌های زیادی داشته باشد، باید در نگاه اول مخاطب را دعوت کند، نه اینکه او را دور کند.
وی درباره حضورش در وادی نویسندگی و نگارش کتاب اظهار کرد: برای من تصویر و کلمه امتداد یکدیگرند و نوشتن و نقاشی دو زبان از یک جهان هستند. در کتاب «فرشته شماره 9»، جهانی را روایت کردم که سال‌ها در نقاشی‌هایم دیده می‌شد.
وی افزود: زمانی که نقاشی می‌کنم، انگار جمله‌ای ناتمام را تصویر می‌کنم و وقتی می‌نویسم، همان تصویر ناتمام را به کلمه تبدیل می‌کنم. این رفت‌وبرگشت میان متن و تصویر باعث شده آثارم، حتی زمانی که چهره یا انسان ندارند، باز هم روایت‌مند باشند.
وی در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهد جوهره آثار خود را در یک جمله برای خوانندگان تعریف کند، آن جمله چه خواهد بود، گفت: ساختن یک جهان ذهنی که در آن فرم، معنا و رؤیا با هم گفت‌وگو می‌کنند.
و در پایان، در خصوص آینده و ادامه حیات هنری خود تصریح کرد: جهانم هنوز کامل نشده است؛ هنوز لایه‌هایی وجود دارد که باید بیان شوند. چه در قالب نقاشی، چه معماری و چه نوشتن، مسیرم ادامه دارد. فکر می‌کنم هنرمند تا زمانی که می‌بیند و حس می‌کند، راهی برای پیش‌رفتن دارد.

برای دیدن ویدیوی نمایشگاه گروهی کلمات زنده در قاب با مدیریت و برگزاری ایشان، لطفا کلیک کنید.

پایان پیام
سیمین پورشمسی


http://fajreshomal.ir/fa/News/36064/گفت‌وگوی-فرم،-معنا-و-رؤیا-در-آثار-زهرا-کوچنانی
بستن   چاپ